، تا این لحظه: 10 سال و 12 روز سن داره

دختر زیبای مامان و بابا

بدون عنوان

سلام نازنین مامان دیروز خیلی کار کرده بودم خسته بودم ببخش اگه تو رو اذییت کردم مامانی.دیشب خیلی تکون میخوردی وروجک مامان .بیای پیشم دیگه از تنهایی خلاص میشم جونم. خیلی دوستت دارم.
27 بهمن 1392

میخوام بغلت کنم

سلام مامانی امروز تنهایی حوصله ام خیلی سر رفته دیروز خوشحال بودم که فردا تعطیله و بابایی خونه است ولی باباییگفت که کار داره صبح زود رفته منم تنهام تو خونه . میدونم اگه تو بیای پیشم دیگه حوصله ام سر نمیره درسته عزیزم الانم پیشمی تو دلمی نازنینم .نمیدونی چقدر دوست دارم بغلت کنم نازت کنم یه لحظه از خدم جدا نمیکنمت عزیز دلم تو همه چیزمی خوشگلم. 
22 بهمن 1392

اولین نوشته واسه دختر گلم

به نام خدا سلام عزیزدل مامانی این وبلاگو امروز واست درست کردم تا خاطره هایی که باهات دارمو در اینجا برات بنویسم تا وقتی که خودت بتونی واسه خودت بنویسی.دوست دارم دخترک نازم .
9 بهمن 1392
1